یک:

آن روی عشق مرا بالا آوردی .

جان می دادم و بازهم . نام تو را می گفتم .

دو:

کله قند روی سرما سائیده شد و .

بعد آن هروقت که می خندیدیم .

حتما!

از باریدن قند روی سرمان .ناشی بود!

سه:

نیایش من باخدای به خاطر تو ادامه داشت .

می ترسیدم . شیطان درغفلت .مرا از تو .بگیرد!

چهار:

روی دیوار پیچیده بود مثل هزار پا .

دستانت دور گردن آجرها .

مرا به لج می انداخت .

خودم را چسباندم به نور .

به نور داغ چراغ تراس !.

تا بال هایم بسوزد .

این سزای چشم من بود که به بهانه ی بویت .

روی دیوار . می چرخید!

پنج:

مربای آلبالو از شعر تو می چکید .

انگار نان طرد صبح گتهی .روی دستانت .

ورق می خورد .

می لیسیدم واژه هائی که صبح از لبان تو جاری می شد .

کتاب تو نامش :.آلبالو و لب های ترک خورده بود!

شش:

مزار شش گوشه ات را به قلب آویخته ام .

به رقیه(س)قسم که قلب من به مزار شما آویخته .

 

 

هفت:

انبوه واژه ها .می آیند ولی تو نمی آئی .

درها بسته می شوند ولی تو . نمی آئی .

صبح تا غروب زنگ ها به صدا در می آیند ولی تو .نمی آئی .

غروب می شود .داستان های تصویری رسانه ها شروع می شود .ولی تو نمی آئی .

سفره شام آماده می شود .می خوریم وسکوت بین مان .ولی تو نمی آئی .

من بیدارم .دیگر داریم به نیمه شب نزدیک می شویم . تو می آئی !!!

.

گاه می شود از گل فروش های سر چهارراه دسته گلی برای من خریده باشی .

گاه می شود حوصله داشته باشی و با من چند کلمه صحبت کنی .

گاه می شود بچه ها بیدار باشند و چند کلام بگوئیم .بخندیم و یا دعوا کنیم .

وگاه می شود که زودتر بیائی اخبار یا فوتبال ووالیبال ببینی .

.

تو دیگر متعلق به کجائی ؟ بیشتر اداره / شرکت یا .رانندگی؟

نمی دانم!ولی هنوز می دانم متعلق به همبم وتوی این سالها به دیگری نیندیشیده ایم .

.

جوراب هایت را هرشب کنار می گذاری و زیر پیراهنت را عوض می کنی و بعد دوش گرفتن هایت عطر "وود " می زنی و می آئی .می آئی .می آئی .

.

صبح سبزی می خرم و تو مقابل چشممی .ناهاردرست می کنم و تو مقابل چشممی و شب درسکوت بین هم باز مقابل چشممی .

به حرف های نسنجیده دیگران می خندم به اینکه تو خیلی نیسای و ممکن است کجاها باشی .

به قضاوت دیگران که تورا پول دوست معرفی می کنند ولی بعد می ایند تا قرض بگیرند .

ما .محتاج نیستیم .

.

می دانی این سالها یاد گرفته ام .کولر را خودم سرویس کنم .وبه خنده ی بچه ها به خودم بخندم

یاد گرفته ام میخ و چکش بردارم .اچار فرانسه را بکار بیندازم و لوله های گرفته ی آشپز خانه را باز کنم .!!!

.

تو شب ها شاهزاده خانه باش .امیری که خسته از را رسیده و بوی غذا و کیک پرتقالی دارد مستش می کند .من این کارها را از عشق می کنم نه کوچکی و حقارت .و دوست دارم که تو مرا ببینی ولی .خدا به تو چهار چشم داده که  اتفاقا ببینی .

حریصم به نگاه تو .و بوته های گل رز .که هرشب یک رنگند . یک شب آبی .یک شب قرمز .یک شب سفید .یک شب صورتی .

" تقدیم به بعضی از لیلا ها "

 

 

هشت:

ترومپ!

ما اعتقاد به مشگل گشائی فاطمه زهرا (س) داریم .

تا هست کجا مشگل گشائی شما؟

 

نه:

پراید:

بچه ها تولد مامان بزرگه من براش دستبند خریدم از طرف شمام پیرهن و کفش دادم کیک تولدم شبیه بنز 2019 درست کردن فقط دو دقیقه ی دیگه میرسه درخونه .

لامبورگینی و پورشه:

آخ جون .چشم بابا!

.

چند لحظه بعد مامان بنز:

وا!چه بوئی از آشپز خونه می آد .بعد مدتها فکر می کنم یکی داره غیر من تو این خونه فسنجون می پزه .یعنی کی می تونه باشه؟

ننه خاور:

من!تولدت مبارک بنزی!بیا کادوات بدم .ناقابله گوشواره!

مامان بنز:

چرازحمت کشیدی؟

پراید:

منم دستبند خریدم و بچه ها پیرهن و کفش .امیدوارم خوشتون بیاد!

بابا پژو:

خود شیرین بدبخت!به من یه ندائی می دادی آبروم نمی رفت!تو اصلا همین طوری!من الان چیکار کنم یادم رفته باشه؟

مامان بنز:

عب نداره پژو .تو خودت کادوئی!این حرفا چیه؟

بابابیوک:

دروغ میگه پول داده بود به من .من برات هدیه بخرم .پول رو دادم کرم حون و خاویار گرفتم .دیدم داری پیر می شی چروک صورتتو از بین ببری .پزو گفت ندیم .ناراحت میشه!

مامان بنز:

نمی خواد!بدین ننه خاور بیشتر لازمش میشه!درضمن تشکر!

بابا پژو:

ناراحت نشو بنزی!برات بلیط خریدم یه هفته بری کیش!

 

 

ده:

رهبرم.

صلح و آرامش ما قابل ستایش هست .

صبر داریم درمقابل بیدادگران و رسوایان .

 

یازده:

توی سر یه ملت زدن کارخوبی نیست .اینکه بخوای خوار و خفیف شون کنی .

تا بعدا از شرایط پیش آمده استفاده کنی .مردم آلمان .ژاپن تو این تله افتادن و این وضعیت رو داشتن و خیلی کشورهای دیگه که خدارو شکر تونستن خودشون رو به سختی از شرایط صفر نجات بدن .ولی باید توجه داشت الان دیگه قرن بیست نیست!درضمن دیگه دنیام دنیای قدیم نیست با طرز فکر 2 دقیقه پیش نمیشه یه شرکت رو اداره کرد چه برسه به مردم یه مملکت !

دوازده:

تو فضا نشسته بودیم یهودیدم چن تا از فامیا تماس گرفتن  !چیه؟دوباره مارو دیده بودن مشغول یه کار عجیب.چی؟جمع آوری اطلاعات فضائی!خوب قربونتون برم شما روزمین این کاره اید ما روفضا!

200 میلیارد ستاره فقط تو کهکشان راه شیریه !!!ببین ما چه کاره ایم ؟!همت کنید بیائید کمک!الان خبر تو فاست نه رو زمین!اگه شد با" شازده کوچولو "عکس می گیرم می ذارم تو پرو فایلم!انشالله!

سیزده:

یاد ایام .یاد ایام .

چهارده:

یه درس عبرت:

اگه کسی خودشو رو معرفی نکرد و شما یهو شناختیدش . شگفت زده نشید و یهو هویتش رو تو جمع فریاد نزنید .

گفته باشم هزار سال بگذره آخر سر برا خودتون بد میشه .!!!

 

پانزده:

من اصلا با فضای مجازی قهرم!همین!نمی بینید!!!

اینا تصاویرین که دوست داشتم امروز اینجا ببینیدشون .همین .حرف درست نکنید!

قلبم! به پا!حتما این جعبه شکستنی ست!و...روایت درمانی!

گنجشک ها ...مردی را که توی دهانش گنجشک داشت ...کشتند!دیگر دانه ای نمانده بود!

تبریز چشم من سوخت ولی ستارخان قلب ام هنوز مقاومت می کرد!!!

تو ,  ,ها ,ولی ,نمی ,آئی ,می شود ,ولی تو ,تو نمی ,نمی آئی ,یک شب

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکتر مجید نصیری وبلاگ غیر رسمی 120 کلیک سودا سفر نمایندگی لپ تاپ ایسوس در کرج بوکسان Booksun کنگره شهدای مسجد فاطمیه اصفهان اینده سازی گروه تولیدی ایمن نورتاب سند برای زندانی . اجاره سند برای مرخصی زندانی P30 Gamer